ساعت ۲۴

شب نوشتهای روزانه

ساعت ۲۴

شب نوشتهای روزانه

حرفهای مگو٬

يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۴ ق.ظ

حرفهای مگویی گویا همیشه هستند برای نگفتن٬

هیچ زبانی نیست ظاهرا که از عهده گفتن تمام در دل نهفته ها براید٬ و هیچ گوشی برای شنیدنش٬

همیشه هستند رازهایی که سر به مهر باقی میمانند

و وعده ادا شدنشان محقق نمیشود که نمیشود.


کلماتی که چون آب لبالب حوض در آستانه لبریز شدنند٬

مترصد کوچک تلنگری تا موج موج سرریز شوند.


حرفهای درونی که قرار است خودت باشی و آنها٬

یک تنه به رازداریشان بنشینی٬

بند از پایشان باز کنی در دلت گشتی بزنند.

و هر از گاهی٬ به ندرت

پشت پنجره چشمانت خودی نشان بدهند٬

اما راهی به زبان هرگز.


حرف جان های مگویم٬ 

نه اینکه دوستتان نداشته باشم٬ که دارم و درگیر وابستگی جانانه ام با شما٬

اینکه کسی نیست تا گوش شنیدنتان باشد سبب همیشه تازه بودنتان است٬

کاش همیشه باشید و رو به افزایش روز به روز.

گاه دلتنگی،

در حال و هوای ابری دل٬

با هم قدم زدنهایمان رادر کوچه های آب گرفته پس از باران٬

از دلشوره ها٬ تعلقات و خاطرات مگویمان گفتن را٬

با خیلی گفتگوها عوض نمیکنم٬

نازنین کلمات دربند و دوست داشتنی ام.



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۲۱
قلم امروز

نظرات  (۱)

چه هویت عمیقی به این حرفهای مگو داده اید.
من بودم دو قسمتشان میکردم.  قسمتی از آن گنجینه را با یک لایق شریک میشدم و قسمتی را در صندوقچه دلم تا ابد دفن میکردم.  نقشه گنجش را هم می کشیدم و در جایی می گذاشتم تا شاید روزی به دست ماجراجویی کشف شود.
پاسخ:
دوست عزیز٬
ممنون٬ اما مگو بودنشان از سر نگفنتنشان است٬
در غیر اینصورت دیگر مگو نبودند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی